عقده هاى بدخیم

|عقده هایی که با نوشتن باز می شوند|

عقده هاى بدخیم

|عقده هایی که با نوشتن باز می شوند|

از آرشیو بلاگفا

سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۴۱ ب.ظ


همیشه از اینکه مثل بقیه دختر ها استرسی نبودم به خودم افتخار می کردم. توی دبیرستان روزهای امتحان دوستانم را می دیدم که رنگشان پریده بود دستشان عرق کرده بود شب را نخوابیده بودند و کتابشان را جویده بودند. من گاهی با اینکه حتی درسم را کامل نخوانده بودم بیخیال بودم و در اکثر مواقع نمره ام هم خوب می شد. امتحان های دانشگاه را هم همینطور گذراندم ولی دیروز به کشف مهمی درباره خودم رسیدم. همیشه قبل از امتحان ها بی حوصله می شوم! از درس خواندن بیزار می شوم و با اینکه نگران کتاب ها هستم با بیخیالی فیلم می بینم کتاب می خوانم یا وبگردی می کنم. تمام هشت ترم دانشگاه را با همین روند طی کردم. یادم می آید چند ماه مانده به کنکور که مدرسه ها برای پیش دانشگاهی ها تعطیل بود من صبح تا ظهر را ( که کسی خانه نبود ) کتاب های غیر درسی می خواندم. رمان های تکراری سیصد چهارصد صفحه ای با چنان ولعی می خواندم که بی سابقه بود. حالا در آستانه کنکور ارشد و در آستانه تحویل پایان نامه ام دچار همان حس شدم. با اینکه به بیخیالی قبل نیستم و نگرانی گاهی از خود بیخودم می کند و وادارم می کند کمی قدم بزنم و نفس بکشم تا حالم جا بیاید اما باز هم وقتم را به وبلاگ خواندن و تلویزیون و خوابیدن و فکر و خیال کردن هدر می دهم. نگرانی ها نمی توانند من را مجبور به کار کنند، این هم یک نوع استرس است، البته از نوع وارونه اش!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۰۷
رضوان ــ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.