من کینه اى نیستم
دوشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۵۱ ب.ظ
اگر دست من بود بعد از اینکه آدمها اذیتم کردند و پشت سرم حرفها زدند و تنهایم گذاشتند و حاضر نشدند با من حرف بزنند از پیششان براى همیشه میرفتم. میرفتم یک شهر جدید و آدمهاى جدید میدیدم و بى آنکه به آدمهاى قبلى و خاطراتشان فکر کنم زندگیم را میساختم. اما دست من نیست و باید همچنان با این آدمها زندگى کنم و برایشان لبخند بزنم و تظاهر کنم هرچه کردند نتیجه ى اشتباهات من بوده و اصلن اتفاقى نیفتاده...
۹۴/۰۳/۲۵