حالم خوب نیست
يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ب.ظ
لبخندم را از کی گم کردم؟ فرودین پارسال بود که حس کردم دیگر نمی توانم بخندم. حس می کردم با بقیه فرق دارم. هیچ کس نبود که شرایط من را داشته باشد. چند روز فشار مداوم، حبس بودن در خانه، بیمارستان، دکتر و نگرانی ها لبخندم را که بی دلیل روی لبهایم می نشست پاک کرد. حالا هر جا که نیاز به لبخند داشته باشد می روم باید از قبل تمرین کنم. باید لبهایم را کش بیاورم و مصنوعی به مشاور املاک یا آن خانمی که توی موسسه کاریابی پشت میز مشخصاتم را می نوشت بخندم تا خوشرو به نظر برسم.
خسته ام.غصه هایی که حمل می کنم روی شانه ام بدجور سنگینی می کنند. به پشت روی زمین میخوابم و خستگی ام را به زمین می دهم تا فردا باز قوی باشم و بدوم.
۹۴/۰۵/۰۴