عقده هاى بدخیم

|عقده هایی که با نوشتن باز می شوند|

عقده هاى بدخیم

|عقده هایی که با نوشتن باز می شوند|

از کی؟

پنجشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۵ ب.ظ


رفته بودیم کوه. شب بود. توی تابستون فقط شبا میشه رفت کوه. تمام چراغای شهر پایین پامون بود. مهتاب بالای سرمون بود. من روی قله، زیر مهتاب، بالای چراغای شهر به تو فکر میکردم. ظهر بود. توی آشپزخونه نشسته بودم. گرمم بود. دلم درد میکرد و خسته بودم. من سر ظهر با حال خسته و درد به تو فکر میکردم. نصف شب از خواب پریدم. کابوس دیده بودم. بافت موهام باز شده بود و ریخته بود دور گردنم. عرق کرده بودم. من با موهای پریشون و قلبی که تند میزد به تو فکر میکردم. دارم مینویسم. تک تک کلمه هام از توست. دارم فکر میکنم از کی شدی این همه من؟


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۳۱
رضوان ــ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.