عقده هاى بدخیم

|عقده هایی که با نوشتن باز می شوند|

عقده هاى بدخیم

|عقده هایی که با نوشتن باز می شوند|

ببخشید

جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۰۲ ب.ظ


از معذرت خواهی خسته شدم. از اینکه تمام روز را باید بگویم "ببخشید این حرفو زدم، ببخشید اون حرفو نزدم، ببخشید اونجوری نیستم که تو میخوای، ببخشید اونجوری هستم که تو خوشت نمیاد." توی رابطه با آدمها، ترسو شدم. برای هر کلمه باید کلی فکر کنم تا طرف مقابلم، چه مامان باشد چه یک دوست، ناراحت نشود. که اغلب اوقات میشود. بزرگترین آرزویم این شده که مرا به رسمیت بشناسند. اینقدر پی تغییر دادن من نباشند. دارم خودم را از دست میدهم بس که برای دل بقیه خودم را عوض کردم. دلم نمیخواهد کسی را هم از دست بدهم. من، منِ درونگرا دوستان زیادی ندارم. آدم های زیادی را نمیشناسم. فقط دو سه تا دوست مخصوص دارم و اعضای خانواده. دلم نمیخواهد دنیایم از اینی که هست کوچکتر شود...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۲
رضوان ــ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
.